تست هوش از غضنفر ! (طنز) www.taknaz.ir



شباهت بلال و خیار چیست؟

هیچكدامشان در «تایتانیك» بازی نكردند

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب طنز,
ارسال توسط میلاد م

همسر فداکار

فرمانروایی که می کوشید تا مرزهای جنوبی کشورش را گسترش دهد، با مقاومتهای سرداری محلی مواجه شد و مزاحمتهای سردار به حدی رسید که خشم فرمانروا را برانگیخت و بنابراین او تعداد زیادی سرباز را مأمور دستگیری سردار کرد. عاقبت سردار و همسرش به اسارت نیروهای فرمانروا درآمدند و برای محاکمه و مجازات با پایتخت فرستاده شدند.

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

تاريخ : دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب طنز,مطالب خنده دار,مطالب سرگرم کننده,
ارسال توسط میلاد م

پسر سياستمدار

کشيشى يک پسر نوجوان داشت و کم‌کم وقتش رسيده بود که فکرى در مورد شغل آينده‌اش بکند . پسر هم مثل تقريباً بقيه هم‌سن و سالانش واقعاً نمي‌دانست که چه چيزى از زندگى مي‌خواهد و ظاهراً خيلى هم اين موضوع برايش اهميت نداشت .

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب طنز,مطالب خنده دار,مطالب سرگرم کننده,
ارسال توسط میلاد م
مطالب طنز و خنده دار اولین روزهای سال www.taknaz.ir
 

این شعر به صورت عمودی و افقی یک جور خوانده می‌شود (ماتریس متقارن ادبی)

از چهره افروخته گل را مشکن!

افروخته رخ مرو تو دیگر به چمن!

گل را تو دگر مکن خجل ای مه من !

مشکن به چمن ای مه من قدر سخن !

.

.

.

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

ارسال توسط میلاد م

دوست دارید بعد از مرگ چی بشنوید !؟  www.taknaz.ir

سه دوست در یک اتومبیل به مسافرت رفته بودند و
متاسفانه یک تصادف مرگبار باعث شد که هر سه در جا کشته شوند
یک لحظه بعد روح هر سه دم دروازه بهشت بود و
فرشته نگهبان بهشت داشت آماده می شد که آنها را به بهشت راه دهد...

 

 

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

ارسال توسط میلاد م
ارسال توسط میلاد م

کاربردهای مختلف " مردن " در فرهنگ ما !!

برو بمیر : برو گمشو !

بمیرم برات : خیلی دلم برایت می سوزد !

می میرم برات : عاشقتم !

می مردی ؟ : چرا کار را انجام ندادی ؟

مردی ؟ : چرا جواب نمی دهی ؟

نمردیم و ... : بالاخره اتفاق افتاد !

مردیم تا ... : صبرمان تمام شد !

مرده : بی حال !

مردنی : نحیف و لاغر !

مردم : خسته شدم!

من بمیرم ؟ : راست می گویی





ارسال توسط میلاد م

آموزش رقص اصیل ایرانی
پای راست جلو، دست راست عقب
بعد برعکس
پای چپ جلو و دست چپ عقب
گردن متناسب با دست ها کمی به چپ و راست متمایل شود

خوب

حالا بیا آآآآآآه، آه، آه، آه

 





ارسال توسط میلاد م

به تصویر زیر دقت کرده، آرامش خود را حفظ کنید و با کمال خونسردی به سوالات زیر پاسخ دهید:


بقیه در ادامه مطلب ...


ادامه مطلب...

ارسال توسط میلاد م
ارسال توسط میلاد م
ارسال توسط میلاد م





تاريخ : جمعه 26 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط میلاد م
ارسال توسط میلاد م

يه آبوداني واسه رفيقش تعريف ميکرد که ...
حميــــد !!
حميد : چيه؟
گفت: رفته بودم جنگل , چه طبيعت بکري !! ايقد جات خالي بوود ايقد جات خالي بود!!
واساده بودم مهو اين طبيعت شده بودم ! اينقد قشنگ بود آواز پرندگان !
کاش مو اين دوربينمو برده بودم با خودم برات فيلم برداري ميکردم !
همينطور که مو مهو اين طبيعت بودم گرگا حمله کردن !!
حميد : خو چي شد؟!!!!!!
گفت : خو هيچي ما بدو گرگا بدو ! مو بدو گرگا بدو !! ب...عد ر...سيديم به يه دشت !
دشت پر از گل شقايق ! ايقد قشنگ بود , تا چشم کار ميکرد فقط گل سرخ ! اصلا يه فضاي رمانتيکي شده بود !
حميد : پَ گرگا چي شدن ؟!
گفت : ها وولک گرگا دنبالم ! مو بدو گرگا بدو !! رسيديم به يه کوه !
پسر از قدرت خدا آب از دل کوه در ميومد ميخورد زمين پووووودر مي شد !!
نور خورشيدم افتاده بود داخلش يه رنگين کمون خشکلي درست شده بود جات خالي
کاش مو اين دوربينمو با خودم برده بودم واست فيلم ميگرفتم !
حميد : گرگا چي شدن وولک؟!!
گفت: هااا خو گرگا دنبالمون مو بدو گرگا بدو مو بدو گرگا بدوو ! رسيديم به يه دريا !
پسر دريا نگو استخر ! يه موج داخل اين دريا نبود ! ايقد قشنگ بووود !!
حميد :گرگااا چي شدن؟!
گفت : خو زهر مار !!! گرکا ول کردن تو ول نميکني!!!!!!





ارسال توسط میلاد م

 از اساتیدمون میگفت: "یه استاد داشتیم هر سری میومد سر کلاس به دختر خانمها تیکه میانداخت.
یه روز دخترا تصمیم گرفتند با اولین تیکه ای که انداخت از کلاس برن بیرون....
قضیه به گوش استاد رسيد (ميدونيد كه، توسط عده اي از آقا پسرهاي جان بر كف!!!!!)، جلسه بعد استاد کمي دیر اومد سر کلاس و براي توجيه دير آمدنش گفت: از انقلاب داشتم میومدم، دیدم یه صف طولانی از دخترا تشکیل شده، رفتم جلو پرسیدم، گفتند با کارت دانشجویی شوهر میدن!
دخترا پا شدند كه برن بیرون، استاد گفت: کجا میرید، وقتش تموم شد، تا ساعت 10 بود! تمام کلاس رفت رو هوا !!!! "





ارسال توسط میلاد م

تاریخچه‌ی تقلب از جایی شروع میشود که حسن کچل برای نخستین بار به مکتب رفت.
از بد ماجرا همان روز امتحان ماهیانه‌ی کودکان فلک بخت مکتب بود.

 

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

ارسال توسط میلاد م

اگه سربزیر و متفکر و توی خودش باشه، میگن: افسردگی داره، روانیه، سیماش قاطیه!
اگه بگو و بخند و شاد و شنگول باشه، میگن: جلفه، دلقکه، هجوه!

اگه چاق و اضافه وزن داشته باشه، میگن: شکموئه، پرخوره، مال مفت تور کرده!
اگه لاغر و جمع و جور و میزون باشه، میگن: کنسه، نخوره، حمال وارثه!

اگه از حقش دفاع کنه و زیر بار زور نره، میگن: جنجالیه، با همه دعوا داره، خروس جنگیه!
اگه از حقش بگذره و گذشت کنه، میگن: بی عرضه س، حیف نون و دست و پا چلفتیه!

اگه اهل تحقیقات و کتاب باشه، میگن: اینو، واسه ما شده آقای مطالعه!
اگه با عیالت مشکلی نداشته باشه، میگن: زن ذلیله، زن نگرفته، شوهر کرده!

اگه مرد سالار و حرف، حرف خودش باشه، میگن: انگار کلفت آورده!
اگه دست به جیبش خوب باشه و به مردم کمک کنه، میگن: پول پارو میکنه، اهل زد و بنده!

اگه اهل بریز و بپاش و ولخرجی نباشه، میگن: پولهاشو انبار میکنه، جون به عزرائیل نمیده!
اگه زبون باز و متملق و چاخان باشه، میگن: معاشرتیه، فوق العادس، دوست داشتنیه!

اگه راست و درست و بی کلک باشه، میگن: هیچی نمیشه، به درد لای جرز میخوره!
و بالاخره اگه هر روز ایمیل میزنه نمیگن مارو دوست داره به یادمون هست،میگن : بیکاره ، معلوم نیست چی کار میکنه؟!!





ارسال توسط میلاد م

فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت.

هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید.

وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند.

هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست. و اما خبر بد

این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حولة حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود.

هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد. من آویزونش کردم تا خشک بشه…

… حالا من کى مى تونم برم خونه مون ؟!!!





ارسال توسط میلاد م

دختر که از پروتستانهای متعصب بود از داماد پرسید:
آیا به مسیح و بهشت و جهنم معتقد هستی؟
جوان پاسخ داد: خیر من اعتقاد چندانی ندارم.
دختر گفت: متاسفانه نمی توانم خود را به ازدواج با شما راضی کنم

جوان پاسخ داد: اعتقادات شخصی هر کس مربوط به خود اوست, و ربطی به شما ندارد.
دختر گفت: بهتر است با مادرم مشورت کنم. او با مادرش مشورت کرد و گفت: مادر, خواستگار من از همه نظر خوب و پسندیده است ولی یک نقطه ضعف دارد و آن این است که اعتقادی به جهنم و بهشت ندارد چه کنم؟

مادر دختر گفت: مانعی ندارد. تو با او ازدواج کن بعدها ما عملا وجود جهنم را به او اثبات خواهیم کرد!!!!!





ارسال توسط میلاد م

قبل از ورود مهمونها یک دور همه قاشقها رو دهنی کنید.

قبل از ورود به دستشویی عمومی به بقیه تعارف کنید.

تو آلبوم کنار عکس بچتون چندتا از پوشکهای نازنینشون رو هم بچسبونید.

 

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

ارسال توسط میلاد م

دانشجوی جغرافیا : مکان ، آب و هوا و شرایط محیطی در او تاثیری ندارد چون او همه جا هست!
دانشجوی مهندسی : شجاعتش برایم قابل تحسین است چون ماکت هر پل یا ساختمانی را که می سازم
بدون توجه به احتمال تخریب آن ، به رویش می رود و افتتاحش می کند!
دانشجوی پزشکی : تنها موجودی است که از تیغ تشریح من هراسی ندارد
و به طرفم می آید تا با فدا کردن جانش موجب پیشرفت علم پزشکی شود!

 

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

ارسال توسط میلاد م

مشروط شوید. مشروطی را برای دانشجو ساخته اند نه رئیس دانشگاه و اساتید. هیچکدام همه واحد های خود را پاس نکنید. از حد مجاز مشروطی و ترم های مجاز حضور در دانشگاه نهایت استفاده را ببرید. مطمئن باشید بیرون از دانشگاه هیچ خبری جز رفتن به سربازی و بعد از آن بیکاری وجود ندارد. حداقل وقتی که در دانشگاه حضور دارید به عنوان یک دانشجو شناخته می شوید نه یک بیکار.

 

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

ارسال توسط میلاد م

تو کلاس نشسته بودیم استاد داشت چرت و پرتاشو تلاوت میکرد یهو چند تا از بچه ها یه صدای بلند و ناگهانی ایجاد کردن(بعد کاشف به عمل اومد که یه درگیری مختصر بوده) استاد یهو برگشت که چتونه کلاسو گذاشتین رو سرتون, اونا هم میگفتن استاد ما نبودیم. حالا هی از استاد اصرار از اونا انکار یهو وسط بحث یه بنده خدایی داد زد
“استاد شما خودتو کثیف نکن”

 

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

ارسال توسط میلاد م

به بابام گفتم سوئیچ ماشینو بده …… گفت : می خوای بری جایی؟ … گفتم : بله پدر عزیزم
(ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ – واحد فرزند صالح)

رفتم خونه سالمندان عیادت پدربزرگم,مسئول اونجا میپرسه:شمام اومدین عیادت؟میگم نه خونه سالمندان طلبیده اومدیم زیارت

 

 

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

ارسال توسط میلاد م

                                 

محققان جامعه‌شناس بريتانيايي از سال 2002 به دنبال يافتن بامزه‌ترين لطيفه دنيا بودند.

به گزارش ايسنا محققان دانشگاه هرفوردزشاير نيز برنامه‌اي را با نام «آزمايشگاه خنده» آغاز کردند تا تاثير لطيفه‌ها را بر مردم فرهنگ‌هاي مختلف بررسي کنند.

 

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

ارسال توسط میلاد م

1-روزهاي تعطيل مثل بقيه روزها ساعتتون رو کوک کنين تا همه از خواب بپرنپنجاه راه بازي با اعصاب ديگران

2-سر چهارراه وقتي چراغ سبز شد دستتون رو روي بوق بذارين تا جلويي ها زود تر راه بيفتند

3-وقتي ميخواين برين دست به آب با صداي بلند به اطلاع همه برسونين
خورد کردن اعصاب
4-وقتي از کسي آدرسي رو مي پرسين بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوي چشمش از يه نفر ديگه بپرسين

 

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

ارسال توسط میلاد م

طنز نوشته های گوناگون - www.RadsMs.com

 دوستان عزیز ، در این قسمت گلچینی از طنز نوشته های کوتاه

و جالب برای شما آماده کردیم …

نکته : این موارد فقط جنبه طنز دارد و برداشتی غیر از طنز از نوشته های

این پست به خودتون ربط داره ! هدف ما فقط طنز است و طنز

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

ارسال توسط میلاد م

طنز نوشته های گوناگون - www.RadsMs.com

 دوستان عزیز ، در این قسمت گلچینی از طنز نوشته های کوتاه

و جالب برای شما آماده کردیم …

نکته : این موارد فقط جنبه طنز دارد و برداشتی غیر از طنز از نوشته های

این پست به خودتون ربط داره ! هدف ما فقط طنز است و طنز

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

ارسال توسط میلاد م

پسر در حال دویدن…
زااااارت (صدای زمین خوردن)
رفیق پسر: اوه اوه ؟؟؟؟؟؟؟؟چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی ؟؟؟؟؟، پاشو ؟؟؟؟! (شپلخخخخخ “صدای پس گردنی”)
یک رهگذر: چیزی مصرف کردی؟یکم کمتر میزدی خب!
یک خانوم جوان رهگذر: ایییییش پسر دست و پا چلفتیِ خنگ!

 

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 13 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط میلاد م

توجه: به دلیل پیچیدگی و مشکل بودن موضوعات، برای هر کلاس بیش از ۸ نفر ثبت نام نمی شود

کلاس ۱

چگونه جایخی را پر می کنند؟

برگزاری به صورت مرحله به مرحله همراه با نمایش اسلاید.

 

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 13 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط میلاد م

خوابـگاه دخــتـران ( شب )

سکـانس اول : (دخــتر «شبنم» نامی با چـند کتـاب در دسـتش وارد واحــد دوستش «لالـه» می شود و او را در حــال گریه می بیــنـد.)

 

شبنم :ِ وا!… خاک بـرسرم! چــرا داری مثــل ابـر بهـار گریـه می کـنی؟!

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 13 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط میلاد م

روی قبرم ننویسید خل و چِل بوده است

 

بنویسید که یک عارف کامل بوده است

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 11 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط میلاد م

 

فقط یه ایرانی میتونه صبح جمعه ساعت 6 با هزار مشقت و برنامه ریزی قبلی پاشه بره بیرون حلیم بخوره , پارک بره,ورزش هم کنه,

بعد ساعت 9 برگرده خونه بگیره تا ظهر بخوابه!

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 11 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط میلاد م

شب امتحان، خوابگاه دخترا... وااااااي فقط بيست بار کتابو بيشتر نخوندم. شب امتحان،خوابگاه پسرا... بچه ها شايعه شده فردا امتحانه !!





تاريخ : پنج شنبه 11 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط میلاد م

نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس
دیدم به خواب حافط توی صف اتوبوس
گفتم : سلام حافظ ، گفتا : علیک جانم
گفتم : کجا روی ؟ گفت : والله خود ندانم
گفتم : بگیر فالی گفتا : نمانده حالی

 

بقیه در ادمه مطلب ...



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 6 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط میلاد م

دوباره شب شد و من بیقرارم
کانکت کن زود بیا در انتظارم
بیا من آمدم پای مسنجر
شدم محسور از آوای مسنجر
بیا هارد دلت را ما ببینیم
گلی از گنج هوم پیجت بچینیم
بیا ایکن نمای بی نشانم

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 6 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط میلاد م

زمین گرد است1.

2- من گم شدم!!!

3- کشف یک امامزاده بین زحل و مریخ!!!

4- پنچرگیری کجاست؟؟؟

 

بقیه در ادامه مطلب ...



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 6 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط میلاد م

دختر: سلام خواهش میكنم! Asl pls ؟

 

 

 

پسر: تهران/وحید/26 و شما؟

 

 

بقیه در ادامه مطلب

.

.

.



ادامه مطلب...

تاريخ : جمعه 5 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط میلاد م

بعد از ۳-۴ ماه به طرف زنگ زدم، میگه: واااای چه جالب! همین الان داشتم شمارتو میگرفتم!

 ————

دوستم رفته یه پاک سیگار بخره

به فروشنده میگه از اونا بدین که روش عکس “ریه” نداره ،

فروشنده گفت چرا آخه فرقی نمیکنه ،

دوستم گفت آخه هی چشم میخوره به عکسش ، موقع سیگار کشیدن اذیت میشم !

 

بقیه در ادامه مطلب

.

.

.



ادامه مطلب...

تاريخ : جمعه 5 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط میلاد م

کاج : نمایندگی انتشارات گاج در دوبی

هشتگرد : ۵

وایمکس : درنگ چرا؟

شیردان : آنکه شیر خوب را از بد تمیز می دهد

البرز: عربها به « پرز » گویند

چرا عاقل کند کاری‌:‌ یک ضرب المثل شیرازی.

هردمبیل: جایی که در آن بابت هر چیزی قبض صادر میشود

غیرتی: هر نوع نوشیدنی به جز چای

قرتی : نوعی چای که با قر و حرکات موزون سرو میشود

پنهانی : قلمی که جای جوهر با عسل مینویسد

مختلف : مرگ مغزی

 

بقیه در ادامه مطلب

.

.

.



ادامه مطلب...

تاريخ : جمعه 5 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط میلاد م

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد